سیبزمینی، امروزه یکی از رایجترین و پرمصرفترین مواد غذایی در سراسر دنیاست. اما این میوه خاکی ساده که امروز به شکل سرخشدهاش در بشقابها، فستفودها و کنار غذاها دیده میشود، مسیری طولانی و پرماجرا را طی کرده تا به جایگاه کنونیاش برسد.
از کوههای آند تا سفرههای اروپایی
خاستگاه اصلی سیبزمینی، ارتفاعات سرسبز رشتهکوههای آند در آمریکای جنوبی است؛ جایی که تمدنهایی چون اینکا هزاران سال پیش به کشت و پرورش این گیاه پرداخته بودند. با ورود اسپانیاییها در قرن شانزدهم به این مناطق، سیبزمینی نیز بهعنوان یکی از غنائم طبیعی، راهی قاره اروپا شد. اما این محصول جدید، در ابتدا با استقبال چندانی مواجه نشد؛ اروپاییها به دلیل شباهت آن با گیاهان سمی خانواده سولاناسه، از مصرف آن پرهیز میکردند.
سیبزمینی، ناجی فقرا و قربانی قحطی
با گذشت زمان و افزایش جمعیت، سیبزمینی کمکم جای خود را در سفره مردم باز کرد، خصوصاً در کشورهای فقیرتر مانند ایرلند، آلمان و لهستان. علت این محبوبیت، بازدهی بالای آن و نیاز کم به زمینهای حاصلخیز بود. اما وابستگی بیش از حد به این محصول، در ایرلند فاجعهای بزرگ رقم زد. در میانه قرن نوزدهم، بیماری قارچیای به نام “بلاست” تمامی مزارع سیبزمینی ایرلند را از بین برد. قحطی بزرگی رخ داد که جان بیش از یک میلیون نفر را گرفت و میلیونها نفر دیگر را مجبور به مهاجرت کرد.
در سوی دیگر، کشورهایی نظیر آلمان با مدیریت صحیح و ترویج کاشت این محصول، از آن بهعنوان ابزاری برای مبارزه با گرسنگی بهره بردند. شاه پروس حتی با استفاده از شیوههای روانشناسانه، مردم را تشویق به کشت سیبزمینی کرد تا از تأمین غذایی در برابر جنگ و قحطی مطمئن باشد.
سرآغاز خوشمزگی؛ تولد سیبزمینی سرخکرده
اما داستان جذابتر، از لحظهای آغاز میشود که انسان تصمیم گرفت سیبزمینی را سرخ کند. اینجا، اختلافات شروع میشود. چه کسی برای اولینبار سیبزمینی را به شکل خلالی و طلایی در روغن انداخت؟ بلژیکیها یا فرانسویها؟
طبق روایات محلی، مردم بلژیک در اواخر قرن هفدهم، زمانی که رودخانهها یخ زده بودند و امکان ماهیگیری وجود نداشت، به سراغ سیبزمینی رفتند و آن را به شیوهای مشابه ماهی سرخ کردند. این روایت، سیبزمینی سرخکرده را زاده فقر، خلاقیت و سرما میداند.
فرانسویها اما داستان دیگری دارند. آنها معتقدند محبوبیت سیبزمینی، مدیون تلاشهای Antoine Parmentier است؛ داروسازی که در دوران اسارت، سیبزمینی خورد و برخلاف باور عمومی، بیمار نشد. پس از بازگشت، او به یکی از مدافعان بزرگ این محصول تبدیل شد. برای ترویج آن، مهمانیهایی برگزار میکرد و حتی محافظانی را برای مزارع سیبزمینیاش گماشت تا به مردم این تصور را بدهد که با محصولی گرانبها روبهرو هستند. این تاکتیک، باعث شد مردم شبانه سیبزمینی بدزدند و این سبزی ناشناخته، کمکم در میان فرانسویها محبوب شود.
از جنگها تا جنگ بر سر نام
در خلال جنگهای قرن هجدهم، احتمال دارد سربازان فرانسوی در بلژیک با سیبزمینی سرخکرده آشنا شده و آن را به کشورشان برده باشند یا شاید هم بلژیکیها از فرانسویها یاد گرفتند شاید هم هر دو ملت بهطور مستقل به این خوشمزگی دست یافتهاند. هر چه که هست، هنوز هم این بحث ادامه دارد.
بلژیکیها آنقدر به سیبزمینی سرخکرده افتخار میکنند که خواهان ثبت آن در فهرست میراث جهانی یونسکو هستند. جالب آنکه، فرانسویها برخلاف ادعایشان، موزهای برای این خوراکی ندارند؛ در حالیکه در بلژیک، سیبزمینی سرخشده بخشی از هویت ملی است.
محبوبیتی جهانی؛ راهی به قلب منوهای دنیا
صرفنظر از مناقشههای تاریخی، این خلالهای طلایی امروزه بخشی جداییناپذیر از فرهنگ غذایی جهانی شدهاند. از غذاهای خیابانی تا رستورانهای پنجستاره، سیبزمینی سرخکرده همواره حضوری پررنگ دارد. آمریکاییها با افزودن سس و پنیر، این خوراکی را جهانی کردند و نام “فرنچ فرایز” را در منوی تمام فستفودها جا انداختند.
در نهایت، شاید نتوان گفت که سیبزمینی سرخکرده دقیقاً کجا متولد شد، اما بدون تردید، این خوراکی ساده، نمادی از خلاقیت، نیاز، بقا و لذت است و چه بسا، با ثبت جهانی آن، جنگ بر سر خاستگاهش روزی پایان یابد و جهان، فقط از خوردنش لذت ببرد.